آل عمران ١٧٣

از الکتاب
کپی متن آیه
الَّذِينَ‌ قَالَ‌ لَهُمُ‌ النَّاسُ‌ إِنَ‌ النَّاسَ‌ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ‌ فَاخْشَوْهُمْ‌ فَزَادَهُمْ‌ إِيمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ‌ وَ نِعْمَ‌ الْوَکِيلُ‌

ترجمه

اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن] برای (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.»

ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ١٧٢ آیه ١٧٣ آل عمران ١٧٤
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَسْبُنَا»: ما را بس است. برای ما کافی است. «وَکِیلُ»: حامی و سرپرست. فَعیل به معنی مَفْعول است، یعنی وکیل به معنی موکول می‌باشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

احمد بن ابراهيم مقرى از شعيب بن محمد و او از مكى بن عبدان و او از ابوازهر و او از روح و او از ابويونس قشيرى، از عمرو بن دينار روايتى براى ما نقل كرد و گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله بعد از جنگ احد كه مشركان به طرف مكه روان شدند، دستور داد، عده اى مجهز شوند و بسوى مشركان بروند، شصت مرد جنگى آماده حركت شدند و به جستجوى مشركان پرداختند.

ابوسفيان قافله اى از خزاعة را ديد، به آنان گفت: اگر محمد صلی الله علیه و آله را ملاقات كرديد كه در جستجوى من است، به او خبر دهيد كه من لشكرى عظيم فراهم آورده ام و قصد دارم كه به طرف آنان بيايم. هنگامى كه پيامبر خدا قافله را ديد، از ابوسفيان جويا شد، آنان گفتند: ما ابوسفيان را ديديم كه با لشكرى زياد به سوى شما مى آيد ولى لشكر تو اندك است و ما صلاح نمى بينيم كه با او مقابله نمائى. پيغمبر صلی الله علیه و آله از گفته آنان بيمى به خود راه نداد و از طلب ابوسفيان بازنايستاد. اما ابوسفيان به مكه بازگشت.

پس اللّه تعالى اين آيه را نازل كرد: «الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ...» تا «فَلا تَخافُوهُمْ وَخافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ...» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹ (يعنى: پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد اگر از گروندگان هستيد).

ابواسحق ثعالبى از ابوصالح شعيب بن محمد و او از ابوحاتم تميمى و او از احمد بن ازهر و او از روح بن عبادة و او از سعيد، از قتادة خبرى براى ما روايت كرد و گفت سعيد گويد: پس از جنگ احد و بعد از قتل و جراحتى كه به مسلمانان وارد آمد و بعد از آن كه ابوسفيان و ياران مشرك او به مكه بازگشتند، پيامبر صلی الله علیه و آله به اصحاب خود گفت: آگاه باشيد اى مردان جنگجو، كمر براى انجام فرمان خدا محكم دربنديد و به طلب دشمنان دين بشتابيد و بر آنان دست يابيد و آن خائنان را گوشمالى دهيد.

پس آن جنگجويان با كوشش فراوان، كه خدا بهتر مى داند، به طرف مأموريت خود روان شدند تا به «ذى الخليفة» رسيدند، هر كس كه به آنان مى رسيد، مى‌گفت: ابوسفيان با لشكرى عظيم مى خواهد بر شما بتازد. آنان مى گفتند: «حسبنا اللّه و نعم الوكيل» پس خداوند در شأن آنان. اين آيه را نازل كرد «الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ...» تا «...وَاللَّهُ ذُوفَضْلٍ عَظِيمٍ».[۳]

قول خداوند: «ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَالْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ...» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳» (يعنى: هرگز خداوند مؤمنان را وانگذارد بر آن چه شما منافقان بر آن هستيد، تا آن كه ناپاك از پاك تميز داده شود...).

سدى گويد: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: امت مرا در صورت هاى خود، بر من نشان دادند همانطورى كه بر آدم عرضه كردند، من مى دانم چه كسى به من ايمان مى آورد و چه كسى كافر مى شود. اين خبر را به منافقان رساندند.

تفسیر

نکات آیه

۱- پاسخگویان به دعوت خدا و پیامبر (ص) پس از نبرد احد براى جهاد، کسانى بودند که از شایعه حمله دشمن نترسیدند و ایمانشان افزون گردید. (الّذین استجابوا للّه ... الّذین قال لهم النّاس ... فزادهم ایمانا)

۲- نفوذ عوامل دشمن در بین مسلمانان و ایجاد جنگ روانى براى تضعیف روحیه آنان، پس از جنگ احد (الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم) برخى برآنند که مراد از «النّاس» در «قال لهم النّاس»، منافقانى هستند که براى دشمنان دین جاسوسى مى کردند. برخى دیگر گفته اند منظور افرادى از دشمن هستند که در بین مسلمانان ایجاد رعب مى کردند.

۳- تجمع دوباره مشرکان علیه مسلمانان، پس از جنگ احد (انّ النّاس قد جمعوا لکم) وقوع این آیه پس از بیان جنگ احد و نیز برخى از شأن نزولها مؤیّد این نظر است که آیه مورد بحث درباره وقایع پس از احد مى باشد.

۴- وجود افرادى در میان مسلمانان که در صدد شایعه پراکنى و ترساندن آنها از مشرکان بودند. (الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم)

۵- ایمان، داراى درجات و مراتب و قابل افزایش (فزادهم ایماناً)

۶- مؤمنان واقعى، از زیادى دشمن و آمادگى آنها براى جنگ، هراسى به خود راه نمى دهند. (الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس ... فزادهم ایماناً)

۷- اجتماع دشمنان دین براى نبرد با مؤمنان پیرو خدا و رسول (ص)، موجب افزایش ایمان و اعتقاد آنان به حقّانیّت راهشان مى گردد. (الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم ... فزادهم ایماناً) مراد از ضمیر فاعلى در «زادهم»، اجتماع دشمنان است که از «انّ النّاس قد جمعوا لکم» استفاده مى شود. یعنى اجتماع مشرکان براى نبرد، باعث افزونى ایمان پیروان خدا و رسول شد.

۸- اظهار توکّل و اعتماد به خداوند، عکس العمل مؤمنان در برابر شایعه حمله دشمن، پس از نبرد احد (الّذین قال لهم النّاس ... و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل)

۹- توکّل و اعتماد به خداوند، موجب نهراسیدن از هجوم دشمن (فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل)

۱۰- لزوم توکّل به خداوند در مقابله با دشمنان مهاجم (و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل) بر شمردن صفات پسندیده مجاهدان حقیقى و تمجید آنان از سوى خداوند، براى ترغیب دیگر مؤمنان به داشتن و تحصیل چنین حالات و صفات است.

۱۱- فزونى ایمان به خداوند، ملازم توکّل بر اوست. (فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل)

۱۲- خداوند، وکیل و کفایت کننده مؤمنان مطیع، صابر، نیکوکار و تقواپیشه (الّذین استجابوا للّه ... للّذین احسنوا منهم و اتّقوا ... و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل)

۱۳- دستیابى به صفت توکّل و اعتماد کامل به کفایت خداوند، در گرو اطاعت از خدا و رسول، پیشه ساختن صبر و تقوا و نیکوکارى است. (الّذین استجابوا للّه ... للّذین احسنوا منهم و اتّقوا ... و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل) به نظر مى رسد صفات یاد شده در آیه قبل، رهنمودى باشد براى رسیدن آدمى به مقامى که خداوند را وکیل خود دانسته و به کفایت او مطمئن گردد.

۱۴- خداوند، کفایت کننده مؤمنان و بهترین وکیل براى آنان (حسبنا اللّه و نعم الوکیل)

۱۵- امیدوارى مؤمنان به نصرت الهى و پیروزى در غزوه حمراءالاسد (و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل) اکثر مفسران این آیه و آیات پیشین را درباره غزوه حمراءالاسد مى دانند. مشرکان فاتح نبرد احد در راه بازگشت به مکّه از اینکه کار مسلمانان را یکسره نکردند، پشیمان شدند و آهنگ هجوم به مدینه را داشتند. پیامبر (ص) پس از اطلاع، مسلمانان را براى دفاع تا حمراءالاسد حرکت داد. این غزوه به غزوه حمراءالاسد معروف شد.

۱۶- فزونى نیروى دشمن بر نیروى مسلمانان در غزوه حمراءالاسد یا بدر صغرا* (و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل) از اینکه منافقان براى ارعاب مؤمنان کثرت دشمن را به رخ آنان کشیدند (انّ النّاس قد جمعوا لکم)، ولى مسلمانان در جواب به فراوانى نیرو اشاره نکردند و تنها اتکالِ به خداوند را گوشزد کردند، فزونى نیروى دشمن نسبت به نیروهاى ایمانى به دست مى آید. گفتنى است که آیات مورد بحث در نظر برخى مفسّران درباره غزوه حمراءالاسد و در نظر برخى دیگر درباره بدر صغراست.

۱۷- نهراسیدن از کثرت دشمن و توکّل بر خدا در رویارویى با آنان، از نشانه هاى مؤمنان پیرو خدا و رسول (ص) (الّذین استجابوا للّه و الرّسول ... و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل)

۱۸- لزوم همراهى تلاش با توکّلِ بر خداوند (الّذین استجابوا للّه ... و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل)

۱۹- ترساندن مؤمنان از تجمع دشمن پس از جنگ احد، توسط نعیم بن مسعود (الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم)

موضوعات مرتبط

  • احسان: آثار احسان ۱۳
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۴، ۸، ۱۵، ۱۶، ۱۹
  • اسماء و صفات: وکیل ۱۲، ۱۴
  • اطاعت: آثار اطاعت ۱۳ ; اطاعت از خدا ۱، ۱۳ ; اطاعت از محمّد (ص) ۱، ۱۳
  • ایمان: ازدیاد ایمان ۱، ۵، ۱۱ ; ایمان به خدا ۱۱ ; زمینه ایمان ۷ ; مراتب ایمان ۵
  • ترس: از دشمنان ۱۹ ; ترس ناپسند ۱۷
  • تضعیف روحیه: عوامل تضعیف روحیه ۲
  • تقوا: آثار تقوا ۱۳
  • تقویت روحیه: عوامل تقویت روحیه ۹
  • تلاش: آداب تلاش ۱۸ ; اهمیّت تلاش ۱۸
  • توکّل: آثار توکّل ۹، ۱۱، ۱۷ ; اهمیّت توکّل ۱۰ ; توکّل بر خدا ۸، ۱۸ ; توکّل در جهاد ۱۷ ; زمینه توکّل ۱۳
  • جنگ: آمادگى نظامى ۱، ۶
  • جهاد:۱۷
  • خدا:۱، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۸ امداد خدا ۱، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۸ ۱۵
  • دشمنان:۷، ۱۹ روش برخورد با دشمنان ۷، ۱۹ ۱۰ ; شایعه دشمنان ۷، ۱۹ ۲، ۴، ۸
  • دین: دشمنان دین ۷، ۱۰
  • سختى: روش تسهیل سختى ۹، ۱۰
  • صبر: آثار صبر ۱۳
  • غزوه احد:۱، ۲، ۳، ۸، ۱۹
  • غزوه حمراءالاسد:۱۵، ۱۶
  • مجاهدان: صدر اسلام ۱
  • محمّد (ص):۱، ۱۳ پیروان محمّد (ص) ۱، ۱۳ ۱۷
  • مسلمانان: صدر اسلام ۲
  • مشرکان: سازماندهى مشرکان ۳
  • مؤمنان:۱۴ امیدوارى مؤمنان ۱۴ ۱۵ ; ترس مؤمنان ۱۴ ۱۹ ; توکّل مؤمنان ۱۴ ۸ ; صفات مؤمنان ۱۴ ۶، ۷، ۱۵، ۱۷ ; مؤمنان ۱۴ صابر ۱۲ ; مؤمنان ۱۴ متّقى ۱۲ ; مؤمنان ۱۴ محسن ۱۲
  • نعیم بن مسعود:۱۹ امام باقر و امام صادق (ع) درباره «النّاس» اوّل در آیه فوق فرمودند: انّه نعیم بن مسعود الاشجعى.(۱)

منابع

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۴۶.
  3. سيوطى درباره اين آيه شأن نزولى ذكر نكرده است.